ازمیان آنها که کار تجارت حرفهای با چینیها را برگزیدهاند، «فریال مستوفی» یکی از سرشناسترینهاست. او فارغالتحصیل اقتصاد و آمار از کشور انگلستان است و سابقه تدریس در دانشگاه ملی و مدرسه عالی بیمه را هم در کارنامه دارد. خانم مستوفی که درحال حاضر در هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران و اتاق ایران و چین عضویت دارد، ناگفتههایی از سفر هیأت بلندپایه ایرانی به چین بازگو کرده است.
شما همزمان با سفر هیأت ایرانی به چین برای حضور در سازمان همکاری شانگهای دراین کشور حضور داشتید. رسم این بود که از میان اعضای اتاق ایران و چین هم در هیأت ایرانی افرادی حضور داشته باشند اما براساس شنیدهها، نمایندهای از بخش خصوصی در این دیدار حضور نداشته است. سفر شما شخصی بود یا دعوت شده بودید؟
سفر من به چین شخصی بود که مقارن با سفر رئیسجمهور به پکن شد و دلیل حضور من در جلسه، مذاکرات آقای غضنفری ـ وزیر به علت همکاریهای مشترک گروه MCC با شرکت KDD که اینجانب ریاست هیأت مدیره آن را به عهده دارم، بود. این جلسه ادامه مذاکرات قبلی در مورد تأمین مالی و پیشبرد پروژههای فولادی استانی و جذب سرمایهگذاریهای مستقیم در صنایع معدنی و فولادی با گروه MCC بود.
فکر میکنید سفرهیأت ایرانی نتایج مثبتی داشت؟
هرگونه تلاش برای تحیکم دیپلماسی و روابط بهتر با کشورها مثبت و اثرآفرین است. در اجلاس اخیر ایران به عنوان عضو ناظر در این اجلاس شرکت کرد. هر چند تحریمها مشکلاتی را برای ایران ایجاد کرده است، با این وجود ارزیابی من از استقبال چینیها از ایران در این اجلاس مثبت بود. آقای احمدینژاد پیشتر نیز چند بار به چین سفر کرده بود اما این سفر نخستین سفر رسمی ایشان به چین محسوب میشد. در کل میتوان گفت سفر اخیر چه از حیث نتایج جلسات و ملاقاتها و چه از نظر کسب حمایت چینیها موفقیتآمیز بوده است. چین شریک اول تجاری ایران است و مسوولان چینی همواره درصدند تا مشکلات ناشی از تحریمها را برطرف کنند. خط فاینانس و اعتباری مدتها بود که با بانک مرکزی امضا شده بود اما روند کندی را طی میکرد. آقای رئیسجمهور طی این سفر مسائل فاینانس را تسریع کردند. حضور ایشان همچنین موجب جلب اعتماد بیشتر طرفهای چینی شد. در مجموع با در نظر گرفتن اوضاع کشور میتوان گفت که دستاوردهای اقتصادی این سفر بسیار مثبت بود.
در رسانههای بینالمللی، خیلی زیاد به این سفر پرداخته نشد، آیا دلیل خاصی داشت؟
هنگام قضاوت درباره سطح پوشش خبری رسانهها، باید اوضاع کشور را نیز در نظر بگیریم. چینیها چندان مایل به تبلیغ رسانهای درباره روابط خود با ایران نیستند، زیرا این مساله موجب افزایش فشار غرب بر آنها میشود. این سفر هم از اهمیت بالایی برخوردار بود. دو تفاهمنامه و ۱۲ طرح با هولدینگ MCC به امضا رسید که این طرحها در رابطه با همکاری گروه MCC با شرکت KDD در پروژههای مختلف بود. که ارزش ۷ طرح از این ۱۲ طرح تقریباً دو میلیارد یورو است.
اما در خبرها ارزش قراردادهای منعقده میان دو کشور حدود ۱۰ میلیارد یورو برآورد شده است؟
مازاد دو میلیارد یورو مربوط به قراردادهایی است که بانک مرکزی به «ساینا شور» معرفی کرده است و مربوط به امسال است. طرحهای دیگری هم هست که در آینده نزدیک معرفی خواهند شد.
بعد از این سفر و دورنمای سیاست بینالملل، آینده روابط ایران و چین را چگونه میبینید؟
در حال حاضر طرفهای غربی همکاری خود را با ایران کم کردهاند. در آن سو چینیها هم به دنبال کسبوکار هستند. چینیها نه تنها تشنه انرژی هستند بلکه از آنجا که به دنبال کسب جایگاه بینالمللی به عنوان یک ابرقدرت هستند نمیخواهند تحت نفوذ غربیها قرار بگیرند. چینیها چنین عنوان میکنند که ما با تمام دنیا دوست هستیم و دنبال این هستیم که از دیو، فرشته بسازیم. دولت چین تا امروز در مقابل فشار غربیها مقاومت کرده است. آنها در جریان امضای قطعنامهها نیز سعی میکنند که تحریمها را ملایمتر کنند. حتی چینیها تحریمهای یک طرفه غرب علیه ایران را نپذیرفتند و تنها تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل را قبول دارند. با این وجود از آنجا که شرکتها و موسسات چینی با شرکتهای غربی نیز همکاری میکنند، ناچارند منافع حاصل از دو طرف را روی کفه ترازو بگذارند و بعد تصمیمگیری کنند. این دولت چین نیست که موسسات این کشور را از همکاری با ایران منع میکند بلکه موسسات خود طرف پرسودتر را انتخاب میکنند. دلیل اینکه مسائل بانکی ما روان نیست نیز همین امر است.
به عقیده شما با توجه به وضع موجود، آیا چین به دنبال جایگزینی برای ایران میگردد؟
همان طور که اشاره کردم چینیها تشنه انرژی هستند و این انرژی را نمیتوانند از کشور دیگری تامین کنند. از آنجا که کشورهای عربی تحت نفوذ آمریکا هستند برای چین منطقی نیست که خود را به منابع آنها وابسته کند، چراکه در این صورت غربیها به راحتی میتوانند هر زمان که اراده کنند شیرهای نفت را به روی چینیها ببندند. ممکن است چینیها وابستگی خود را به نفت ایران کاهش دهند اما آن را قطع نمیکنند.
بسیاری بر این باورند که رابطه چین و ایران بیش از آنکه همکاری باشد، رابطه خریدار و فروشنده است. خود آقای «غضنفری» نیز به این موضوع اذعان دارند. نظر شما در این رابطه چیست؟
به عقیده من باید چینیها را ملزم به سرمایهگذاری مستقیم در ایران کرد. اما تا به امروز میزان جذب سرمایهگذاری چین رضایتبخش نبوده است. با توجه به شرایط موجود، ایران اهرمهای فشار لازم برای تحقق این سیاست را در حال حاضر ندارد. جذب سرمایه نیازمند ایجاد محیطی امن است. ما باید به سمتی حرکت کنیم که این توان جذب سرمایهگذاری را کسب کنیم و به عقیده من در آینده کسب خواهیم کرد. چرا که ایران کشور مناسبی برای سرمایهگذاری است. ما منابع سرشاری از انرژی و معادن مختلف را در اختیار داریم. درست است که جمعیت ما یکبیستم چین است اما در منطقه خود پرجمعیتترین، تحصیلکردهترین و ماهرترین نیروها را در اختیار داریم. بازارهای اطراف ایران حجم پتانسیل بالایی دارند و قیمتهای تمام شده در کشور ما در مقایسه با بسیاری از کشورها پایینتر است. هماکنون چینیها سرمایهگذاریهای کلانی را در آفریقا انجام دادهاند. امیدوارم روزی برسد که ما در انتخاب سرمایهگذاران حق انتخاب داشته باشیم.
کیفیت شرکتهای چینی را در مقایسه با شرکتهای غربی چگونه ارزیابی میکنید؟
بیش از ۱۷ سال است که با شرکتهای چینی و غربی همکاری میکنم. در مقایسه باید گفت که شرکتهای غربی پیشرفتهترند و کار کردن با آنها راحتتر است. کیفیت محصولات و ارائه خدمات شرکتهای غربی بین ۸۰ تا ۱۰۰ است. یعنی شرکتهای ضعیف غربی ۸۰ و شرکتهای توانمند ۹۸ تا ۱۰۰ هستند. در صورتی که این روند برای شرکتهای چینی بین ۰ تا ۱۰۰ است. این مساله اهمیت انتخاب از میان شرکتهای چینی را نشان میدهد که باید دقت خاصی در انتخاب داشته باشیم که ما در این قسمت دچار ضعف هستیم. ایرانیها تازه همکاری خود را با چینیها آغاز کردهاند و شناخت چندانی از طرفهای چینی ندارند. در انتخاب شرکتهای چینی حتما باید از میان شرکتهای درجه یک انتخاب کنیم.
چینیها «بیزینس من» نیستند بلکه تاجرند. یعنی کالای مورد نظر شما را با هر کیفیتی که بخواهید تولید میکنند، این ما هستیم که باید مواظب باشیم. من همیشه توصیه میکنم که اگر برای خرید به چین میروید حتما چند هزار دلاری را هزینه نظارت بر روند تولید کالا بکنید. همکاری با چین خوب است به شرطی که نظارت مناسب اعمال شود. به عنوان مثال، شرکت ما در پروژه فولادسازی «ارفع اردکان» با گروه MCC همکاری میکند و نتیجه آن هم رضایتبخش است. پروژه طی کمتر از ۳ سال در حدود ۹۶ درصد پیشرفت داشته است و اینها همه به خاطر اعمال بازرسیهای دقیق است. من در حوزه فعالیت خود، یعنی فولاد، شاهد این هستم که شرکتهای چینی برای تمامی شرکتهای درجه یک دنیا کالا تولید میکنند، اما دوباره تاکید میکنم این همکاری باید همراه با نظارت دقیق باشد. در این صورت میتوان گفت کالاهای چینی دارای کیفیت خوب و از لحاظ اقتصادی توجیهپذیرند.
این مزیت قیمت تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟
در سالهای اخیر غربیها فشار زیادی را بر چین وارد کردهاند تا پول ملی خود را تقویت کند. طی ۳ سال گذشته ارزش «یوان» ۲۷ درصد بالا رفته است. تورم نیز نسبت به سالهای گذشته که در حدود ۴-۳ درصد بود، افزایش یافته و به حدود ۵/۷درصد رسیده است. این مسائل باعث افزایش قیمت کالاهای چینی میشوند.