میزگردی با حضور مدیرعامل شرکت سنگ آهن مرکزی و رئیس کمیسیون سرمایه گذاری اتاق ایران – واگذاری معادن در کشور به بیراهه عجیب و غریبی رفت

حذف قانون‌های بازدارنده جذب سرمایه – فریال مستوفی در گفت‌وگو با «تعادل» مطرح کرد
Sunday, 18 October 2015
رمز ماندگاری سرمایه خارجی
Monday, 9 November 2015

میزگردی با حضور مدیرعامل شرکت سنگ آهن مرکزی و رئیس کمیسیون سرمایه گذاری اتاق ایران – واگذاری معادن در کشور به بیراهه عجیب و غریبی رفت

سایت اتاق تهران

۲۱ مهر ۹۴

 

فریال مستوفی/ محمد جواد عسگری

 

ایران از نظر داران بودن معادن غنی سنگ آهن جهان جزو ۱۰ کشور اول جهان محسوب می شود و در بین صادرات غیر نفتی کشور هرساله سنگ آهن جزو ۵ کالاهای اول محسوب می شود؛ از سوی دیگر به دلیل خیز ایران برای تبدیل شدن به یکی از صادرکنندگان فولاد در جهان و نیاز داخلی به فولاد بازهم سنگ آهن از جایگاه ویژه ای برخورد دار است زیرا سنگ آهن ماده اولیه کارخانه های فولاد را تشکیل می دهد. همه این نکاتی که به خوبی نشان می دهد معادن سنگ آهن و برداشت سنگ آهن در کشورما از چه جایگاهی برخورد دار است ؛ اما همه این موضوعات را باید در یک صفحه ترازو قرار داد و از کفه دیگر به چالش های این معادن در کشور پرداخت؛ مشکلاتی همچون «خام فروشی»، « افت شدید قیمت جهانی و داخلی به دلیل رکود داخلی و جهانی»، « نبود نقدینگی در معادن»، « بدهی کارخانجات فولاد به معادن»، « خصوصی سازی معادن»، « سرمایه گذاری» و….

 

برای بررسی وضعیت معادن سنگ آهن کشور میزگردی با حضور محمد جواد عسگری مدیرعامل شرکت سنگ آهن مرکزی ایران و مدیرعامل معدن سنگ آهن بافق یکی از بزرگ ترین معادن سنگ آهن کشور و فریال مستوفی رئیس کمیسیون سرمایه گذاری اتاق ایران، عضو هیات نمایندگان اتاق تهران و رئیس هیأت مدیره شرکت معدنی کی دی دی که از فعالان حوزه معدن است ترتیب داده ایم. میزگردی که در آن عسگری مخالفت خود را با خصوصی سازی های سال های گذشته در حوزه معدن اعلام می کند و آن ها را « واگذاری به خصولتی ها» می خواند. او معتقد است در خصوصی سازی معادن ملی فکر نشده است و « ای کاش خصوصی سازی در حوزه معدن صورت نمی گرفت.» عسگری در بخش دیگری از صحبت هایش به رکود حاکم بر حوزه معادن اشاره می کند و می گوید:« وقتی دولت پول ندارد به وزارت راه و شهرسازی بدهد، وقتی پول ندارد به وزارتخانه‌های دیگر بدهد تا پروژه ها را پیش ببرند عملا مصرف فولاد و محصولات معدنی دیگر پایین می ‌آید. از طرف دیگر باید توجه داشته باشید که محصولات فولادی و معدنی تولید شده در انبارها باقی مانده است؛ در این بین باید به بحث تامین نقدینگی واحدهای معدنی هم توجه کرد؛ من محصول را تولید می کنم و به واحدهای فولادی و.. برای مصرف می ‌دهم اما نمی توانم پول‌ هایم را برگردانم.»

 

همچنین در این میزگرد فریال مستوفی به موضوع سرمایه گذاری های داخلی و خارجی در حوزه معادن می پردازد و اعلام می کند تا بسترسازی ها انجام نشود، سرمایه گذاران به حوزه معدن ورود پیدا نمی کنند؛ او با تعجب درواکنش به کسانی که اعلام می کنند سرمایه های خارجی بعد از توافق هسته ای به کشورمان سرازیر شده اند با تعجب می پرسد: کدام سرمایه گذار سرازیر شده است؟ فریال مستوفی در بخش دیگری از صحبت هایش به موضوع نبود زنجیره تولید در بخش معدن مثلا در حوزه سنگ آهن تا فولاد می پردازد و می گوید:« طبق سند چشم ‌انداز ۱۴۰۴، توقع داریم تولید فولاد را به بیش از پنجاه ‌ میلیون تن برسانیم -که البته بعید به نظر می رسد- ۱۰ سال گذشته و ظرف این مدت از ۷-۸ میلیون تن توانسته ‌ایم به ۱۴میلیون تن برسیم، چطور می‌توانیم ظرف ۱۰سال آینده از این مقدار به پنجاه میلیون تن برسانیم؟ مگر اینکه معجزه کنیم!»

شاهد رکود سخت بخش های مختلف اقتصاد کشور از جمله معدن هستیم آیا شما این رکود را قبول دارید یا نه؟ فکر می‌ کنید که این رکود حاصل عملکرد دولت گذشته است که به دولت یازدهم ارث رسیده است یا اینکه در این دوره به وجود آمده و دولت واقعا در دو سال گذشته نتوانسته کاری برای رهایی از آن انجام دهد؟

عسگری: رکودی که الان در کشور شاهد آن هستیم یکباره اتفاق نیفتاده است؛ به خاطر مشکلات اقتصادی که در کشور داشتیم درآمد شرکت ها و نقدینگی به شدت کاهش یافته است، علاوه براین ها نهادهای دولتی و وزارتخانه ها نیز منابعی در دست ندارند تا طرح ها و پروژه ها پیش برود و در نتیجه مصالحی خریداری نمی شود و ساخت و سازی انجام نمی گیرد؛ الان شما به بازار مسکن توجه داشته باشید، تمام پول هایی که به این بخش رفته است به نوعی قفل شده است.

دلایل رکود بخش معدن چیست؟

عسگری: در بحث معدن یکی از چالش های اصلی بازار مصرف محصولات فولادی است. وقتی دولت پول ندارد به وزارت راه و شهرسازی بدهد، وقتی پول ندارد به وزارتخانه‌های دیگر بدهد تا پروژه ها را پیش ببرند عملا مصرف فولاد و محصولات معدنی دیگر پایین می ‌آید. از طرف دیگر باید توجه داشته باشید که محصولات فولادی و معدنی تولید شده در انبارها باقی مانده است؛ در این بین باید به این چالش ها مشکلات صادرات و بحث تامین نقدینگی واحدهای معدنی را هم اضافه کرد؛ من محصول را تولید می کنم و به واحدها برای مصرف می ‌دهم اما نمی توانم پول‌هایم را برگردانم. اینها همه خود به خود باعث می‌ شود رکودی در بحث فولاد و محصولات معدنی دیگر به وجود بیاید.

البته در بحث معدن و سنگ آهن بخشی از ماجرا هم به رکود جهانی بازمی گردد؛ یک سری اتفاقات باعث شده است در حوزه معدن معادلات جهانی به هم ‌ریزد مخصوصا بحث چین؛ کشور چین تصمیم ‌گیری ای در ارتباط با بحث زیست‌ محیطی کرد و یک سری واحدهای فولادی خود را تعطیل کرد که این ها تاثیرات مهمی را در بازار جهانی داشته است زیرا مصرف فولاد پایین آمد، توجه داشته باشید که آنها مثل ایران نیستند تصمیم بگیرند و فردا عوض کنند، پای نظرشان می ایستند. در کنار مشکلی که گفتم کاهش ساخت و ساز در این کشور هم که به دنبال سیاستگذاری های دولت صورت گرفته، باعث کاهش مصرف آهن آلات شده است.

اشاره کردید به این که مشکلات کنونی بخش معدن و اقتصاد کشور به خصوص رکود به یکباره اتفاق نیفتاده است، اما چرا دولت کنونی نتوانسته است برای حل آن اقدامی انجام دهد؟ شما باتوجه به عملکرد دولت در دو سال گذشته چه نمره ای به سیاست های دولت در حوزه معدن می دهید؟

عسگری: جدای از بحث حق انتفاعی که الان مطرح شده و آن هم به سیاستگذارهای قبلی مربوط می شود و باعث شده فشار روی معادن افزایش یابد؛ به نظرم دولت یازدهم در بخش معدن به خصوص حوزه معاونت معدنی‌ وزارت صنعت، معدن و تجارت برنامه ریزی خیلی خوبی در این مدت داشته است که باید هدفمند ادامه پیدا کند. به نظرم دولت در شرایط کنونی اگر بتوانند به نوسازی ناوگان معدن که به دلیل عدم وجود نقدینگی فرسوده شده کمک کند، گام مهمی برداشته است؛ علاوه بر این باید روی بهینه سازی معادن سرمایه گذاری صورت گیرد و تجهیزات و سیستم ها مدرن شوند تا با هزینه کمتری به تولید برسیم و ارزش افزوده بیشتری به دست آوریم. همچنین به جد باید روی اکتشافات جدید کار صورت گیرد چون ما الان هر چه داریم از اکتشافات قبل است؛ امروز اکتشافات جدیدی صورت نگرفته و ذخایر ما ذخایر شناخته ‌شده سال ۴۲ تا ۵۲ است.

خانم مستوفی شما اگر بخواهید عملکرد دولت در حوزه معدن را مورد نقد و بررسی قرار دهید و به نمره ای به این عملکرد بدهید، چند خواهد بود؟

مستوفی: نگوییم نمره، چون نمره دادن زیاد جالب نیست ولی رکودی که الان دربخش معدن وجود دارد به رکودی که در کل سیستم وجود دارد بر می گردد؛ یعنی فقط مختص بخش معدن نیست و در ضمن وابسته به تحولات و رکودی که در جهان شاهدش هستیم، است؛ وضعیت چین به جایی رسیده که با یک تکان وضعیت اقتصادی دنیا را بالا یا پایین می‌ کند. یکی از علل مشکلات مسائل معدنی همین تقاضای چین است که کم شده، رشد اقتصادی چین از رشد دو رقمی ۱۲%، ۱۱% که مدت‌های طولانی روی این رقم ها بود، الان به ۷ و ۸ رسیده است و در نتیجه این وضعیت اقتصادی هم قدری آرام تر شده است و درخواست و تقاضا برای مواد معدنی در این کشور که یکی از مصرف‌ کننده های بزرگ دنیا است، پایین آمده است. شما پیش از این وقتی به چین سفر می کردید چیزی که شاهد بودیم ساخت و سازهای برج های بزرگ بود اما حالا این ساخت و سازها آرام شده است و این یعنی کاهش تقاضا برای مصالح، آهن و… تاجایی که میزان تولید سنگ آهن در چین از ۲۵۷ میلیون تن به ۲۱۷ میلیون تن رسیده است؛ همین موضوع را در ایران هم شاهد هستیم مثلا درمسکن و مسکن مهر و یا پروژه های عمرانی و ساختمانی این را می بینیم. علاوه براین ها یکی دیگر از عواملی که به این شرایط رکود در حوزه معدن دامن زده اقدام شرکت هایی مانند « بی اچ پی» و « ریوتنتو» است که آمده اند و سنگشان را در این وضعیت به بازار ریخته و قیمت را شکسته اند تا معادن ضعیف تر و کوچک تر را حذف کنند.

در کنار این چالش هایی که شما به آن ها اشاره کردید آیا ما بسترهای مناسب و زیرساخت های حمل و نقل و… را برای توسعه بخش معدن در اختیار داریم؟

مستوفی: نه و این یکی از مشکلاتی است که در این حوزه در کشورمان داریم، اولین نیاز توسعه معدن اصلاح زیر ساخت هاست. ما باید سرمایه گذاری های خوبی در بخش های راه آهن ، جاده ها ی دسترسی و زیرساخت های دیگر انجام دهیم. در اکثر کشورهای دنیا زمانی که می خواهند جذب سرمایه گذاری کنند حالا چه سرمایه گذاری خارجی باشد چه داخلی، کار دولت بر این استوار است که بیاید در زیرساخت ها سرمایه گذاری و بسترها را مهیا کند و بعد به سرمایه گذار اجازه می دهد بیاید و پروژه هایی برای سرمایه گذاری تعریف و احداث کند ولی متاسفانه در ایران شاهد این ماجرا نیستیم؛ دولت دراین جا آنچنان که باید و شاید زیرساخت ها را مهیا نمی کند و این سرمایه گذار است که باید زیرساخت ها را هم با سرمایه خود به وجود بیاورد؛ مثلا مجبور است از ۱۰۰ کیلیومتر دورتر از محل پروژه تامین آب مورد نیاز را انجام دهد و یا کیلومترها جاده دسترسی بسازد، برق مورد نیاز را تامین کند و… و این شرایط در عمل هزینه های سرمایه گذاری و پروژه ها را بالا می برد و آن ها از توجیه اقتصادی خارج می کند زیرا سرمایه گذار مجبور است دو برابر سرمایه گذاری مورد نیاز برای راه اندازی واحد مورد نظر در زیرساخت ها هزینه کند.

خب؛ باتوجه به این صحنه ای که ترسیم کردید، شما عملکرد دولت در دوسال گذشته در حوزه معدن را چگونه ارزیابی می کنید؟

مستوفی: از مسئولان دولتی در دو سال گذشته صحبت های زیادی شنیده ایم ولی هنوز به صورت عملی نتیجه ای حاصل نشده است و البته به نظرمن هنوز زود است که بخواهیم عملکرد دولت را قضاوت کنیم.

در شرایط رکودی که هر دو از آن یاد کردید شاهد هستیم که برخی از فشارها در حوزه معدن مثلا در دریافت حق انتفاع بیشتر شده است و به نظر می رسد که دولت به دنبال آن است تا کسری های بودجه ای خود به دلیل کاهش فروش نفت را از راه های دیگری تامین کند؛ نظر شما درباره این فشارها و مواردی همچون حق انتفاع چیست؟

عسگری: ببینید پروانه بعضی از معادن به نام دولت است و خب دولت نسبت به این معادن حق و حقوقی دارد که طبیعی است دریافت کند اما درباره میزان آن که تعیین شده است این در دست دولت نیست از قبل تصمیمی گرفته شده و عملا به این دولت انتقال داده شده است چون رفته مجلس و مهر قانون گرفته اما نکته مهم در این است که براساس قانون نحوه خرج این درآمدهای دولت هم مشخص شده است که مثلا این منابع باید در استان ‌هایی که معادن در آن ها قرار دارند مصرف شود و یا درطرح‌های توسعه و زیرساخت‌ها ولی در عمل امروز شاهد آن هستیم که این منابع و پول ها به تهران می آید و به خزانه می رود تا دولت که منابع مالی ندارد آن را صرف هزینه های دولتی کند به جای زیرساخت های توسعه ای به خصوص در استان های معدنی. درصورتی که اگر این منابع تاکنون در زیرساخت ها هزینه شده بود عملا هزینه های سرمایه گذاری در کشور به شدت پاپین آمد ه بود و طرح ها توجیه اقتصادی به مراتب بهتری داشتند.

پس یعنی شما به صورت کلی با دریافت حق انتفاع و حقوق دولت موافق هستید ولی می‌گویید باید در زیرساخت و برای توسعه کشور و استان های معدنی هزینه شود.

عسگری: بله، فعالان حوزه معدن باید حق انتفاع و حقوق دولتی بپردازند اما دوباره تاکید می کنم که این پول باید صرف توسعه زیرساخت ها شود؛ علاوه براین چیزی که باید در دریافت این حقوق از سوی دولت مورد توجه قرار گیرد و بسیار مهم است روش محاسبه و دریافت است که باید اصول و روشی مشخص داشته و منطقی باشد و براساس یک سری پارامترها تعیین شود مانند درآمد و… نمی‌ شود یک فرمولی بگذاریم وسط و بگوییم بر مبنای این فرمول همه معادن باید حق انتفاع پرداخت کنند.

بسیاری از فعالان معدن اعلام می کنند که به دلیل رکود شدید توان پرداخت حق انتفاع و… را ندارند و اگر این فشارها ادامه داشته باشد چاره ای جز تعطیلی ندارند، نظر شما چیست؟

عسگری: بله این را قبول دارم و معتقدم دولت باید حالا به معادن کمک کند و بخشودگی ها یا تنفس هایی برای دریافت ها بدهد چون معدن در دوران رکود و افول قیمت در جهان است؛ باید دولت و معاونت معدن وزارت صنعت، معدن و تجارت سیاستگذاری هایی را انجام دهد تا کمک شود؛ مثلا در دریافت حقوق دولتی یا حق انتفاع قسط بندی صورت گیرد که البته اشاره کنم اقداماتی هم اکنون از سوی دولت درحال انجام هست اما اگر این ها شدت نگیرد باعث می شود معادنی که امروز کار می کنند و اشتغال خوبی به وجود آورده اند، تعطیل و ورشکسته شوند. شما توجه داشته باشد در بخش معدن به ازای هر نفر معدنکار که اشتغال مستقیم دارد ده نفر اشتغال غیر مستقیم دارند که این عدد بسیار مهمی است. بنابراین در این شرایط دولت باید حتما از بخش معدن و صنعت حمایت کند تا اگر فعالان این حوزه درآمدی هم دارند به جای پرداخت آن به دولت آن را در معادن و ناوگان خودشان سرمایه گذاری کنند؛ زیرا این ناوگان به دلیل عدم تامین نقدینگی هم اکنون در حال از بین رفتن است و فرسوده شده و هزینه معدن بالا رفته است.

نظر شما چیست؛ آیا به عنوان یک فعال بخش خصوصی که نماینده بخش خصوصی در اتاق ایران و تهران هم هستید با دریافت حق انتفاع و.. موافق اید یا به بازنگری در آن رای می دهید؟

مستوفی: بنده با نظرات جناب عسگری موافق هستم، مساله حق انتفاع یا نوعی royality (رویالتی) در تمام کشورهای دنیا وجود دارد؛ مسلما هر کسی که از منابع زیرزمینی خدادادی استفاده می‌ کند باید بابت آن یک هزینه ای را پرداخت کند مثلا ۵ تا ۱۰ درصد ولی زمانی می‌ تواند دریافت این پول معقول باشد که تناسبی با نوع معدن و ذخیره معدن و محل معدن و درآمد معدن و … داشته باشد. یعنی نمی‌شود ما یک فرمول بگذاریم و بگوییم مثلا کل معادن کشور ۲۵ درصد پرداخت کند. یک معدنی ممکن است ذخیره بالایی داشته باشد و موقعیت خوبی داشته باشد و مثلا نزدیک تر به بندر باشد و …. همه اینها باید در نظر گرفته شود؛ من با دریافت این حقوق مشکلی ندارم اما معتقدم باید کاملا حساب شده باشد و نسبت به موقعیت و وضعیت معدن مدیریت و تعیین شود. علاوه براین همان گونه که آقای عسگری گفتند باتوجه به شرایط کنونی رکود؛ دولت باید برای دریافت این حقوق شرایط ویژه ای قائل شود؛ باید در نظر گرفت که کشور با چند میلیون جوان بیکار رو به رو است و دولت باید به حمایت از اشتغال در بخش های مختلف از جمله معدن بپردازد.

بخش مهمی از معادن کشور به خصوص معادن بزرگ دولتی شبه دولتی هستند، درحالی که فعالان بخش معدن معتقدند دولت برای رونق بخشیدن به این معادن باید آن ها را به بخش خصوصی واقعی واگذار کند، نظر شما چیست؟

عسگری: اکثر معادن بزرگ دیگر دولتی نیستند زیرا عملا اکثر معادن بزرگ واگذار شده اند و خصولتی‌ هستند اتفاق خیلی بدی که در زمان واگذاری ها افتاد این بود که این کار درست انجام نشد؛ مثلا آمدند مجموعه هایی مانند چادرملو و گل ‌گهر را در اختیار بانک تجارت یا بانک سپه قرار دادند یا مجموعه ای دیگر از معادن را به وزارت دفاع واگذار کردند و از طرف دیگر صنعت فولاد که مصرف کننده این خوراک است در اختیار جای دیگری است و حاصل همه این تحولات این است که مدیریت روی آن ها کم شده است و به غیر متخصصان واگذار شده اند در صورتی که باید به بخش خصوصی واقعی واگذار می شدند و به سمتی حرکتی می کردیم که بتوانیم عرضه و تقاضا را با هم داشته باشیم. علاوه براین اتفاقی که در این واگذاری ها اتفاق افتاد این بود که وزارت صنعت، معدن و تجارت و ایمیدرو بخشی از معدنشان واگذار شد و به همین دلیل حالا در تصمیم گیری ها با مشکل مواجه شده اند. به نظرم در واگذاری معادن ملی فکر نشد زیرا اگر ملی فکر می کردند در راستای توسعه اقتصاد کشور اقدام می کردند و بهینه سازی و رونق معادن در کشور؛ در حالی که ما در کشور جزیره ای عمل می کنیم، فولاد به فکر خودش است و معادن به فکر خود در صورتی که این ها کاملا به هم وابسته هستند.

آیا امکان بازگرداندن و لغو این واگذاری ها وجود دارد، تا دورباره تصمیم گیری شود؟

عسگری: خیلی هزینه ‌بر و تقریبا غیرممکن است.

باتوجه به این شرایط پیشنهاد شما چیست؟

عسگری: واگذاری ها برابر اصل ۴۴ قانون اساسی قراربود برای کوچک سازی دولت صورت گیرد و با واگذاری ها به بخش خصوصی واقعی این بخش در اقتصاد کشور تقویت شود اما متاسفانه این به بیراهه عجیب و غریبی رفت و به جایی رسید که می گویم ای کاش اصلا واگذاری ها صورت نمی گرفت و این کارخانه ها، صنایع، معادن و… دست دولت باقی می ماند، چون درمقایسه بین دولت و خصولتی بودن حداقل دولتی بودن بهتر است، چون حداقل آنجا یک دستگاه های نظارتی وجود دارد، درخصولتی که اصلا دستگاهی وجود ندارد که بخواهد نظارت کند.

یعنی این به اصطلاح خصولتی ‌ها که معادن به آن ها واگذار شده است یا بانک ها و … نتوانسته اند اصلا در مدیریت معادن موفق باشند؟

عسگری: نه اصلا چون کارشان این نیست؛ یک بانک، تامین اجتماعی یا مثلا یک وزارتخانه ، یا یک شرکت خصولتی و… این کاره نیستند. باید معدن را بدهند به دست معدنچی تا دلش بسوزد برای سرمایه گذاری که کرده است. ولی من کاملا با این واگذاری‌ها مخالف بودم و مخالف هستم و حقیقتا سخت است که بخواهند برای برگشت همه چیز به روز اول راهی پیدا کنند.

به نظر شما چی، آیا امکان لغو این واگذاری ها وجود دارد؟

مستوفی: بعید است، اینهایی که واگذار شده را چطور می خواهند پس بگیرند؛ مگر این که سهام این ها به بورس عرضه شود و یا یک اتفاقی بیفتد یا اینکه آن قدر ضرر کنند که خودشان اقدام به واگذاری معادن کنند.

ببینید اگردولت در بحث واگذاری‌ها به درآمد نگاه نمی‌ کرد، واگذاری به صورت بهینه صورت می گرفت و حالا شاهد رونق بودیم و الان این مشکلات برای کشورما درست نمی ‌شد. یکی از مواردی که در بحث خصوصی‌ سازی داریم، بحث درآمدزایی دولت است، دولت می‌خواهد از محل واگذاری بیش ترین پول را به دست بیاورد اما در کشورهای دیگر به این روش حرکت نمی کنند و سعی می کنند در واگذاری ها به جای درآمدهای بیشتر ، رشد و توسعه کارها و تولید باشد؛ به این فکر می کنند چه کسی برنامه بهتری دارد؟ اشتغال بیشتری می تواند ایجاد کند؟ و سوالاتی از این دست به جای آن که بپرسند چه کسی پول بیشتری می دهد؟

الان جلوی این واگذاری ها گرفته شده است؟

عسگری: اکثرا واگذاری ها دیگه صورت گرفته.

با توافق هسته ‌ای انجام‌ شده به نظر شما می توانیم در بخش معدن سرمایه گذار جذب کنیم؟ مسئولان وزارت صنعت، معدن و تجارت و ایمیدرو از علاقه سرمایه گذاران خارجی خبر می دهند، به نظر شما چقدر می توانیم در این مرحله موفق عمل کنیم؟

عسگری: با توافق هسته‌ ای، عملا کار بزرگی برای کشور صورت گرفت که باعث می ‌شود اعتماد سرمایه‌ گذار خارجی نسبت به ایران افزایش یابد. همان طور که اکثر مسئولین اقتصادی کشور معتقدند اقتصاد ایران، اقتصاد بکری است و کسی که امروز در ایران سرمایه‌ گذاری کند موفق‌تر از این است که پنج ‌سال دیگر همین سرمایه ‌گذاری را انجام دهد. عملا، اکثر کشورها در رقابت برای سرمایه‌ گذاری در ایران به نظرم پیش قدم خواهند بود و در این بین هنر ما این است که چطور مدیریت کنیم که چه کسی، با چه روشی، با چه سرمایه‌ ای وارد کشور شود؛ حتما باید مدیران کشور دراین زمینه برنامه ‌ریزی کنند تا کارها قفل نشود. باید ببینیم شرکتی که می خواهد بیاید توانایی لازم را دارد؟یا واسطه ها، شرکت ها را تحمیل کنند باید فکر شود و با برنامه ریزی سرمایه گذار وارد کشور شود. در بحث تحریم ‌ها هم زیاد اتفاق افتاد؛ شرکت‌ های واسطه‌ای آمدند که درآمدهای هنگفتی به دست آوردند. الان شرکت‌های اروپایی برای سرمایه ‌گذاری اظهار تمایل می‌کنند. در اروپا شرکت‌هایی وجود دارد که توانمندند و برند دارند. می‌ توانیم این شرکت‌ها را بیاوریم. ما با خیلی از شرکت‌های چینی کار کردیم. کار بعضی از آنها خوب است اگر در موضوع قیمت و قرارداد درست مدیریت کنیم، چینی‌ها هم جنس‌های خوبی دارند. اما بحث اروپا فرق می ‌کند. اگر با اروپایی‌ها هم نظارت و قرارداد را مدیریت نکنیم، امکان دارد آنها هم جنس باکیفیت به ما ندهند، پس مدیریت در جذب سرمایه گذاران بسیار مهم است.

شما خودتان در کمیسیون سرمایه ‌گذاری اتاق ایران و تهران مسئولیت دارید، نظر شما درباره جذب سرمایه‌گذار خارجی در بخش معدن چیست؟ طبق پیش ‌بینی بانک جهانی در این دوره در بخش سرمایه‌گذاری خیلی موفق نخواهیم بود و بیشتر سرمایه گذاران برای بررسی شرایط به ایران می آیند تا شروع سرمایه گذاری، نظر شما چیست؟

مستوفی: من با آقای عسگری در این زمینه کمی اختلاف نظر داریم؛ برای جذب سرمایه‌گذاری (چه داخلی و چه خارجی) پیش‌ زمینه‌هایی لازم است. فقط به صرف اینکه تحریم‌ ها برداشته شده، دلیل نیست که سرمایه‌ گذاران بخواهند به کشور ما سرازیر شوند. سرمایه‌ گذاری خارجی در دنیا به صنعت تبدیل شده و بین کشورها برای جذب سرمایه ‌گذاری رقابت بسیار وجود دارد. هر کشوری که بتواند جذب سرمایه ‌گذاری بیشتری کند، موفق ‌تر است. تجربه نشان داده که چین زمانی توانست به پیروزی اقتصادی برسد و در این وضعیت قرار گرفت که توانست سرمایه ‌گذاری خارجی جذب کند.

بنابراین ما باید در مرحله اول پیش‌ زمینه‌ها را برای جذب سرمایه‌ گذاری خارجی و داخلی فراهم کنیم و یکی از اساسی ‌ترین مسائل، مساله امنیت سرمایه ‌گذار است. سرمایه ‌گذار جایی می‌ رود که پروژه‌ اش سودآور باشد و امنیت سرمایه ‌اش حفظ شود؛ نه بنیاد نیکوکاری دارد و نه می ‌خواهد چالش کند. با قوانین متعددی که در کشور داریم، هیچ سرمایه ‌گذاری‌ نمی‌ تواند پایه کارش را براساس فرمولی قرار دهد. لازمه انجام پروژه، داشتن طرح توجیهی است که آیا انجام این طرح توجیه اقتصادی دارد یا خیر؟ طرح توجیهی برمبنای پایه ‌هایی تنظیم می‌شود؛ نرخ ارز، سود بانکی، قوانین و… . زمانی که طرح توجیهی را براساس داده‌هایی ارائه کنیم و داده‌ها تغییر کند، همه‌چیز به هم می‌خورد؛ ما در کشور این مشکل را داریم. یکی دیگر از مشکلاتی که در کشور وجود دارد این است که استراتژی صنعتی نداریم، هرجایی جزیره‌ای عمل می‌ کند و با هم همخوانی نداریم، هرکسی قسمت خودش را در نظر می‌گیرد در صورتی که این قسمت‌ها به هم مربوط است و باید برنامه ‌ریزی شود. پس ما برای کشور استراتژی صنعتی نیاز داریم که ما را از نقطه A به نقطه Z برساند.

با وجود داشتن تمام پتانسیل‌ ها (نیروی جوان تحصیل‌کرده، موقعیت جغرافیایی عالی، دسترسی به آب‌های آزاد، معادن، جمعیت بالا نسبت به منطقه، دسترسی به همسایه‌هایی که ۳۰۰-۴۰۰ میلیون جمعیت را در اطراف ما گرد آورده) چرا وضعیت کشورما به این صورت است؟ چون برنامه ‌ریزی و استراتژی نداشتیم، قطر (که وسعتش به اندازه یکی از استان‌های کوچک ما هم نیست) شروع کرد به بهره برداری از مناطق مشترک، ما به جای سرمایه‌ گذاری در منابع مشترک، در منابع داخل سرمایه ‌گذاری کردیم و بهره ‌برداری از مناطق مشترک را به طور آزاد به قطر و… دادیم. توجه داشته باشید هر پروژه‌ای (صنعتی، معدنی، خدماتی و…) در بازه زمانی درست باید انجام شود، مشکل دیگر در کشور ما این است که وقتی پروژه‌هایی داریم که مدت زمان اجرای آنها باید ۳سال باشد، ۱۵سال طول می ‌کشد تا انجام شود و مسلما دیگر توجیه اقتصادی نخواهد داشت ، ما در اینجا سلیقه ‌ای عمل می‌کنیم. اولین کار هر مدیر جدیدی این است که کارهای مدیر قبلی را لوث کند.مساله دیگر، فساد است. زمانی که ۸۴ درصد اقتصاد مملکت در دست دولت باشد، باعث ایجاد فساد می‌شود. اگر این اقتصاد به بخش خصوصی برود چنین مساله‌ ای نخواهیم داشت.

اما بعد از حل این چالش ها و آماده شدن پیش زمینه ها ما به جذب سرمایه‌ گذار خارجی می ‌رسیم. قضاوت مدیران ما برای تشخیص اینکه سرمایه‌گذار واقعی کیست و چیست بسیار مهم است. هم اکنون متاسفانه قضاوت درستی نداریم. کاری که دولت فعلی انجام می دهد و حرف زیادی برای گفتن درباره آن داریم این است که به خاطر اینکه تصور می‌ کند سرمایه‌ گذار خارجی می‌ آید، تمام فشار را به سرمایه‌ گذار داخلی وارد می‌کند؛ فرش قرمز انداختن پیش پای سرمایه ‌گذار غیرواقعی به نفع کشور نیست. شما اطمینان داشته باشید اگر سرمایه ‌گذار واقعی باشد، بخش خصوصی داخلی هم برایش فرش قرمز پهن می ‌کند؛ می ‌گویند بعد از تحریم و توافق همه سرمایه‌ گذاران به کشور سرازیر شدند، کدام سرمایه‌ گذاران سرازیر شدند؟ بنده با اکثر تیم‌های خارجی (آلمانی، ایتالیایی ،لهستانی و…) جلسه داشتم، همه فقط نظاره‌ گرند، البته ما نیز انتظار نداریم و نداشتیم که شرکتی بدون شناخت سرمایه‌ اش را بیاورد؛ حرف من این است که صحیح نیست فضای غلط ایجاد کنیم و به مردم گزارش نادرست دهیم.

خانم مستوفی به چالش‌ها (نداشتن استراتژی و بی‌ثباتی قوانین) اشاره کردند، به نظر شما در این شرایط برای جذب سرمایه‌ گذار خارجی چه ضعف‌ها و چالش‌هایی داریم؟

عسگری: اگر سیاستگذاری و قوانین ما ثبات داشته باشد همچنین اگر تصمیماتی که از طرف مراجع ذیصلاح یا بالاتر گرفته می ‌شود از سوی زیرمجموعه آن ها دقیق ‌تر اجرا شود، خود به ‌خود باعث بالارفتن اعتماد سرمایه ‌گذار به ویژه در بخش‌های خصوصی می ‌شود. اما تصمیم ‌های دوگانه ‌ای که دربعضی موضوعات و گاهی در قوانین گرفته می‌شود ایجاد انگیزه، اعتماد و امنیت سرمایه‌ گذاری را با مشکل مواجه می‌ کند. باید با تشکیلات و منسجم حرکت کنیم تا به نتیجه برسیم.

شاهدیم قیمت جهانی سنگ آهن به شدت پایین آمده است، در این شریط تولید چقدر هزینه‌ بر است، دولت گفته می ‌خواهد جلوی خام‌ فروشی را بگیرد، آیا می ‌توانیم این کار را انجام دهیم یا خیر؟ با فرض اینکه وضعیت چین بدتر شود، ما چه می‌کنیم؟ استراتژی خود کشور چیست؟

عسگری: الان هزینه‌های برداشت نسبت به فروش بالاتر است و اگر با همین روش پیش رود، امسال اکثر شرکت‌های معدنی زیانده می ‌شوند. امسال در این شرایط عملا داریم از جیب خرج می‌کنیم. در این شرایط اگر بتوانیم به گونه ‌ای سرمایه‌ گذاری را (در بخش‌هایی غیر از فولاد) در بخش راه، مسکن مدیریت کنیم که هم ماده معدنی تولیدی در بخش داخلی مصرف شود و از خام‌ فروشی که در دستور کار دولت است جلوگیری شود کار بزرگی انجام شده است. از طرف دیگر شاید افت قیمت امروز به نفع کشور ما باشد اگر تولید‌کننده صنعتی فکر کند که به چه روشی ماده معدنی را به محصولی با ارزش افزوده بالاتری می تواند تبدیل کند. شرکت‌ هایی که در زمانی که درآمد داشتند، توانستند توسعه را ادامه دهند و چرخه را تکمیل کنند، در این موقعیت کمتر مشکل دارند. ولی شرکت‌هایی که فقط در یک بحث تولید معدن کار کردند الان با مشکل مواجه اند چون ارزش افزوده معدن خیلی کم شده است. باید صادرات را به روشی پیش ببرند و یا به طریقی فاینانسور آورده و تامین مالی کنند و کارخانه را به نتیجه برسانند. اگر این اتفاق بیفتد عملا جلوی خام‌ فروشی گرفته می‌شود. این امر به نفع خود کشور است چون این سرمایه ‌ای نیست که به دست ما و شما تمام شود، نسل‌های بعدی هم باید از آن استفاده کنند. سالیانه چند میلیون تن سنگ با ارزش خود را با قیمت پایین می ‌فروشیم و از آن طرف محصولی که کیفیت محصول خودمان را ندارد وارد می ‌کنیم. اگر چرخه ارزش در خود کشور باشد، هم برای کشور درآمد دارد، هم اشتغال و ثبات اقتصادی کشور را بالا می‌ برد. دولت باید برنامه ‌ریزی کند و معادنی را که فقط یک زنجیره تولیدی دارند تقویت کند.

مستوفی: طبق سند چشم‌انداز ۱۴۰۴، توقع داریم تولید فولاد را به بیش از پنجاه ‌ میلیون تن برسانیم -که البته بعید به نظر می رسد- ۱۰ سال گذشته و ظرف این مدت از ۷-۸ میلیون تن توانسته‌ایم به ۱۴میلیون تن برسانیم. چطور می‌توانیم ظرف ۱۰سال آینده از این مقدار به پنجاه میلیون تن برسانیم؟ مگر اینکه معجزه کنیم! درهرصورت قرار است به آن سمت حرکت کنیم که حرکت درستی هم هست؛ مسلما در این برهه از زمان باید به شرکت‌های معدنی کمک کنیم تا بستر زیرساخت‌ها برایش هموار گردد. در کنستانتره و گندله کمبود داریم؛ همانطور که قرار است تولید فولاد را افزایش دهیم بالطبع به اینها نیاز داریم. بهتر است که سرمایه‌ گذاری را در زنجیره تولید فولاد از ابتدا تا انتها انجام دهیم. لزومی ندارد یک ماده معدنی استخراج شود و به قیمت خیلی پایین فروخته شود درصورتی که هزینه استخراج آن چندین برابر است. شرکت‌های معدنی نیاز به کمک و تامین مالی دارند. صندوق توسعه باید کمک کند یا از فاینانس‌های خارجی ، از طریق بیع متقابل و از راه‌های مختلف کمک کند. سپس باید زمینه ‌های لازم را تقویت کند تا سرمایه ‌گذاری مستقیم را انجام دهند.

 

لینک مصاحبه