فریال مستوفی در گفت و گو با “کسب و کار” از وضعیت تجارت خارجی ایران می گوید – چین و یک بازار کاملا انحصاری

بخش خصوصی شبه‌دولتی شده است- ازسرمایه‌گذاری در ایران پشیمان نیستم
Tuesday, 1 January 2013
اعتمادسازی پیش نیاز سرمایه گذاری
Saturday, 9 November 2013

فریال مستوفی در گفت و گو با “کسب و کار” از وضعیت تجارت خارجی ایران می گوید – چین و یک بازار کاملا انحصاری

روزنامه کسب و کار

۲۶ مرداد ۹۲

 

فریال مستوفی، عضو هیأت رئیسه اتاق بازرگانی تهران و نایب رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین است. وی که سال ها سابقه تجارت با کشورهای مختلف را داشته و در عین حال در داخل کشور هم پروژه های صنعتی و معدنی زیادی را به بهره برداری رسانده است در گفت و گو با «کسب و کار» مشکل اصلی تجارت خارجی ایران را فضای داخلی کسب و کار کشور می داند.

وقتی صحبت از تجارت با چین می شود، برای همه واردات گسترده از چین تداعی می شود. در حالی که تراز تجاری ایران در تجارت با چین مثبت است و میزان صادرات به این کشور بیش از واردات است. علت این تصور کلی چیست؟

درست است که صادرات ما به چین بیشتر از واردات است ولی این موضوع به دلیل صادرات نفت است. صادرات غیرنفتی ما به چین هم بیشتر از سایر کشورهاست اما دلیل مثبت بودن تراز تجاری، صادرات نفتی است. چین اکنون شریک اول تجاری ماست. گذشته از نفت، مواد پتروشیمی و مواد معدنی مانند سنگ و همچنین سنگ های ساختمانی بیشترین سهم را در صادرات به چین شامل می شود. بعد از اینها خشکبار و پسته است که سهم بسیار کمتری از موادی که نام برده شد، دارد.

وقتی به فهرست کالاهای صادراتی به چین نگاه می کنیم اکثر آنها را مواد خام یا با ارزش افزوده پایین تشکیل داده است. علت این موضوع چیست؟

این مساله تنها مربوط به چین نیست و برای سایر کشورها هم صدق می کند. معتقدم که برای حفظ ثروت کشور نباید نعمت های خدادادی خود مانند نفت را به صورت خام فروخت اما متاسفانه ما اکنون علاوه بر نفت در حال فروش مواد معدنی هم به صورت خام هستیم. از نظر اقتصادی این الزامی است که ارزش افزوده ای بر کالا باید ایجاد کرد بعد اقدام به صادرات کرد. لازم نیست الزاما این ارزش افزوده بسیار بالا باشد. مثلا ممکن است در زمینه فولاد نتوانیم تیرآهن به چین صادر کنیم چرا که این کشور بیش از یک میلیارد تن تولید فولاد دارد و در عین حال قیمت تمام شده کمتری نسبت به ما دارد. اما ما می توانیم یک محصول میانی بفرستیم. مثلا به جای سنگ آهن می توان کنسانتره ایجاد کرد. در عین حال اگر مواد خام صادر می کنیم باید درآمد حاصل از آن را برای سرمایه گذاری استفاده کنیم. حتی من با این حد از صادرات مواد خام هم مخالفم ولی در شرایطی که چاره ای نداشتیم باید پولی که از صادرات مواد اولیه به دست آمده، سرمایه گذاری شود.

در ازای این صادرات معمولا کالای سرمایه ای کمتر از کالای مصرفی وارد می شود. آیا این موضوع به این علت است که در شرایط تحریمی و مشکلات مبادله ما مجبور به تهاتر هستیم یا اصولا سیاست تجاری کشور اینگونه بوده است؟

حقیقت این است که ما عادت کرده ایم کار نکنیم ولی برای ایجاد ارزش افزوده باید کار و سرمایه گذاری کرد. البته موضوع ابعاد دیگری هم دارد. سرمایه گذاری در ایران با چالش های زیادی روبروست. دلیل اصلی آن عدم اعتمادی است که چه در سرمایه گذار خارجی و چه در داخلی ایجاد شده و با شعار و تبلیغ نمی توان این عدم اعتماد را از بین برد. همان چین را مثال می زنم. چین در ۲۵ سال اخیر این جهش رشد اقتصادی را پیدا کرد. زمانی به اینجا رسید که اولا چینی هایی را که بعد از انقلاب چین از کشور رفته بودند به کشور بازگرداند و به همراه آنها سرمایه گذاران غیرچینی هم به این کشور آمدند. برطبق آماری که من دارم سالی بطور متوسط ۱۰۰ میلیارد دلار در چین سرمایه گذاری می شود. این زمانی اتفاق افتاد که اعتماد ایجاد شد. سرمایه گذار مطمئن بود که سرمایه سالم است. در ایران به جای این کار شعار می دهیم. این یک وافعیت است که قوانین سرمایه گذاری ایران یکی از بهترین قوانین در جهان است. اما سرمایه گذار نمی آید چون اعتمادی ندارد. سرمایه گذار به دنبال محیط امن است. ما به علت تغییر دایم قوانین نمی دانیم اساس سرمایه گذاری را روی چه قوانینی بگذاریم. یک طرح توجیهی براساس قوانینی نوشته می شود و قوانین یک شبه تغییر می کند. مدیران ایرانی به امضای خود پایبند نیستند. چندین قانون و دستورالعمل و آیین نامه ضد و نقیض در یک سال گذشته به تصویب رسیده است. برای مثال در گمرک در یک سال گذشته چند کالا ممنوع التجارت شد. مشکل این است که ما در دادن آیین نامه ها عجله می کنیم و به اندازه کافی روی آنها فکر نمی کنیم. وقتی عجله کنیم مطالعه کافی انجام نمی شود اما طبیعتا بعد از مدتی دوباره مجبور به اعلام یک آیین نامه جدید می شویم.

شوک ارزی چه تاثیری بر وضعیت تجارت خارجی و سرمایه گذاری در ایران داشت؟

باید استراتژی صادرات محور را در نظر بگیریم. چندین سال ارز را با فشار زیاد ثابت نگه داشتیم و به آن افتخار کردیم که از نظر من نه تنها افتخار نداشت بلکه یک افتضاح محسوب می شد. این سیاست هیچ سودی برای کشور نداشت به جز اینکه واردات رونق بگیرد و سرمایه گذاری انجام نشود چرا که هیچ طرح اقتصادی توجیه پیدا نمی کرد و واردات صنایع داخلی را نابود می کرد. اکنون که شوک ارزی اتفاق افتاده، صادرات تازه قابل رقابت است که باید چند سال پیش اتفاق می افتاد تا سرمایه گذاری انجام شود. در آن زمان باید تفاوت میان تورم خارجی و داخلی را سالانه بر قیمت ارز اضافه می کردیم. اگر این کار را می کردیم اکنون دلار در حدود ۲۵۰۰ تا ۲۶۰۰ تومان بود. ما یک دفعه دست خود را از روی فنر برداشتیم و این مشکلات ایجاد شد.

تحریم ها باعث کم شدن تعداد شرکای خارجی ایران شده است. این موضوع خصوصا درباره چین چه تاثیری بر تجارت خارجی داشته است؟

طبیعتا باعث ایجاد انحصار شده است. من به شخصه تجارت زیادی با چین دارم و ۷ پروژه فولادی ایران را فاینانس کرده ام تا چینی ها کار را انجام دهند. اما راضی نیستم چرا که بازار انحصاری شده و قیمت هایی که چین قبلا می داد با قیمت های کنونی بسیار متفاوت است. اگر درهای ایران باز شد مطمئن باشید قیمت ها بسیار متفاوت می شود. نکته دیگر این است که وقتی به چین سفارش می دهیم باید روی آن نظارت کنیم. چین توانمند است و شکی در آن نیست. اما نمی توان بدون نظارت با چین کار کرد. از آن طرف اروپا قیمت های بالاتری دارد؛ چون اروپایی است. متاسفانه ایرانی ها دوست دارند از اروپا خرید کنند چون برند دارد اما چین قیمت پایین تر می دهد و کافی است روی این کشور نظارت کرد.